محتاج

روزای زندگی آدم پر از ستاره بارونای مختلفه
پر از شبای انتظار
و پر از روزای اعتکاف
و وقتی تقسیم می کنی شبا و روزات رو با این پیوندها
می بینی تو زندگی همیشه معترفی؛
معترف به اینکه
همیشه پیش اونی که اون بالاست
بی چیزی و داشته هات
هیچه.

و هر وقت تو تنهاییات گذر می کنی
و رهگذر لحظه های عمرت می شی
می بینی چقدر باید پیاده راه رو طی کنی
تا مجوز عبور بهت بدند تا مقرب لحظه های
دیدار بشی.

------

چند وقته سرم بالاست به آسمون
ولی نگاهم پایین
می دونم خیلی کمم و کوچیک
کوچیک تر از اونی که بتونم
با یه دل درست بالا رو نگاه کنم
شرمنده ام ازت به خاطر خیلی چیزا
شرمنده وقتایی که تلف کردم
و لحظه هایی که به یادت نبودم
شرمنده ام خیلی شرمنده.

--------

خدایا می دونم
وقتی می خوای امتحان کنی ما آدما رو
محتاجمون می کنی.
وقتی دیگه هیچ راهی نیست
بازم پیش خودت میایم
می گیم خدایا مثل همیشه رفتم و رفتیم
با کلی تکونای مختلف
کاری نبود که نکنیم
سازی نبود که نزده باشیم
راهی نبود که هموار نکرده باشیم
همشم تو راه خودت.
خدایا وقتی یه چیزی رو جلوی آدم می زاری
خیلی حکمت توش داری
خدایا ما که تو زندگی تنها چیزی که یاد گرفتیم
همین صافی کف دست بوده و
چیز دیگه ای هم بلد نیستیم
بلد نیستیم سقف زندگی رو جور دیگه ای رنگ کنیم
و شروع کنیم به رنگا با رنگ کردن آدما
خدایا ا ز همه درگاه و همه جاها دل بریدم
فقط اومدم پیش خودت
اونم با این بی چیزی دلم.
خدایا خودت می دونی
چقدر محتاجم بهت
خدایا می دونی
رنگای زندگی کجاست
و ته رنگای باقی مونده دلم کجا.

خدایا
نمی گم کوچیکم، بزرگم کن
نمی گم برام یه قصر پر از هزارتا ستاره برپاکن
نمی گم راوی داستان های هزار و یک شبم کن
نمی گم برام .....
خدایا فقط می خوام بگم
محتاجم
نگام کن

فقطم خودتی
و اگر بخوای
و سعادت نگاهت رو لحظه هام بیفته
همای دلخوشی های دلم بهم برمی گرده.
خدایا از این که
هر هفته به یه نوعی دلم رو خوش می کنی
و یه جوری به دلم رنگ می دی؛
شکرت می کنم.

و مرسی که
محتاجم کردی به دریایی که
همه چیزش رنگ خودت رو داره.

0 نظرات:

ارسال یک نظر